چهار نوع دانش مشخص شده است:

  1. دانش نیروی انسانی: دانش که در مغز اعضای سازمان وجود دارد.
  2. دانش مکانیزه: دانشی که حامل وظایف ویژه یکپارچه در سخت افزار ماشین است.
  3. دانش مستند : که به شکل بایگانی، کتاب، سند، دفتر کل، دستورات و نمودارها، و… ذخیره می‌شود.
  4. دانش خودکار (اتوماتیک): که به طور الکترونیکی ذخیره شده و به وسیله برنامه‌های رایانه‌ای که وظایف خاص را پشتیبانی می‌کند قابل دسترسی است.

 

از سوی دیگر دانش را به دو نوع ضمنی و صریح تصور می‌کنند. دانش ضمنی معمولا در قلمرو دانش شخصی، شناختی و تجربی قرار می‌گیرد. در حالیکه دانش صریح بیشتر به دانشی اطلاق می‌گردد که جنبه عینی‌تر، عقلانی‌تر و فنی‌تر دارد (داده‌ها، خط مشی‌ها، روش‌ها، نرم افزارها، اسناد و …).

دانش صریح به طور معمول هم به خوبی قابل ثبت و هم قابل دسترسی است. پولانی در تمایز گذاری میان دو نوع دانش می‌گوید که بیان کردن دانش ضمنی با واژه‌ها دشوار است. فن آوری اطلاعات به طور سنتی روی استفاده از دانش صریح متمرکز شده است. با این حال سازمان‌ها اکنون دریافته‌اند که برای انجام موثر کارهایشان نیازمند یکپارچه کردن هر دو نوع دانش هستند. از این رو در حال ایجاد روش‌های حاضر به منظور تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح هستند که می‌تواند تدوین شود و بنابراین دیگران می‌توانند آن را ثبت و ذخیره نمایند و اینست هدف مدیریت دانش، تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح و انتشار موثر آن، این مفهوم قدرتمند به ایجاد روشها، ابزارها و کاربردهای مدیریت دانش کمک کرده است (امانتی:1381).

داونپورت: دانش را  مخلوطی از قاب تجربه، ارزشها، اطلاعات متنی و بینش متخصصان می‌داند که یک چارچوب برای ارزیابی و ترکیب تجربیات و اطلاعات جدید است.

دانش سرچشمه است و در ذهن افراد به کار می‌رود، در حالی که در سازمان می‌توان آن را در روال‌ها، پروسه‌ها، شیوه‌ها و هنجارها تعبیه شده است. سازمان‌ها را به طور فعال قادر می‌سازد عملکرد، حل مسئله، تصمیم‌گیری، یادگیری و آموزش با یکپارچه سازی ایده‌ها، تجربه، بینش و شهود، و مهارت، به ایجاد ارزش برای کارکنان، سازمان، مشتریان خود، و سهامداران مورد بررسی قرار دهد.

دانش را می‌توان به دو نوع عیان و نهان تقسیم کرد. خبرگان، موضوع خاص و همچنین مهارت‌های شناختی که شامل الگوهای اندیشه و مفاهیم، اعتقادات، موسسه و مدل‌های ذهنی، نگهداری دانش ضمنی است.  دانش صریح منطقی است و شامل رویکردهای نظری، حل مشکل، راهنما، و پایگاه داده‌ها می‌باشد. مدیریت دانش نیز به عنوان یک اصل نظام‌مند، هدف گرا و استفاده از اقدامات لازم برای هدایت و کنترل دارایی‌های ملموس و غیرملموس دانش سازمان، با هدف استفاده از دانش موجود در داخل و خارج، سازمان‌ها را به ایجاد دانش جدید، و تولید ارزش، نوآوری و بهبود آن قادر می‌سازد (Jafari et al, 2007) .

 2 – 3 تعاریف

قبل از پرداختن به مفهوم مدیریت دانش ضرورت دارد که تعریفی از واژه «دانش» ارائه شود. طبق تعریف داون پورت و پراساک (1998): «دانش به معنای جریان پیچیده‌ای از تجربیات ساخت یافته، ارزشها، اطلاعات زمینه‌ای و بینش کارشناسی است که چارچوبی را برای ارزش‌یابی و تلفیق تجارب و اطلاعات جدید فراهم می‌کند که از تفکر افراد نشات می‌گیرد». در سازمانها‌، دانش را نه تنها در اسناد و منابع بلکه در کارهای روزمره سازمانی، فرایندها، عملکرد و هنجارهای سازمان می‌توان یافت. فرایند مدیریت دانش از 4 بخش اصلی تشکیل شده است. در مرحله اول باید دانش موجود در سطح سازمان و منابع آن (اعم از دانش صریح و ضمنی نزد افراد، بانکهای اطلاعاتی، مستندات و….) مورد شناسایی واقع شده و سپس اخذ و کسب و به صورت مناسبی ذخیره شود. برای اینکه دانش با ارزش شده و به هم افزایی و زایش مجدد دانش منجر شود، باید دانش موجود نزد افراد به اشتراک گذاشته شده و تسهیم شود. پس از طی این مراحل اکنون باید از دانش کسب شده در جهت اهداف عالیه سازمان استفاده کرد، زیرا در غیر این صورت تمامی تلاشهای انجام گرفته، بی‌سرانجام خواهد ماند. خلق دانش شامل ورود اطلاعات جدید به سیستم و حاصل به اشتراک گذاری و تسهیم دانش نزد افراد است. قبل از اینکه بتوان دانش را کنترل و مدیریت کرد، باید آن را ایجاد و در یک سازمان به کار برد. فرایند خلق دانش مستم تعامل، مشارکت و درگیری افراد با تکنولوژی اطلاعات است (ادب، 1386).

در مجموع تعریف واحدی از مدیریت دانش بین صاحبنظران وجود ندارد. در زیر به یکی از این تعاریف اشاره می‌شود:

بیان مفهوم هر موضوعی در روشن شدن دامنه و عمق آن موضوع می‌تواند مفید و موثر باشد. در برخی از موارد بیان مفهوم بسیار دشوار است. به ویژه در مباحث مربوط به حوزه مدیریت، به دلیل ماهیت و طبیعت رشته بیان برخی مفاهیم از پیچیدگی خاصی برخوردار است. بر این اساس تعاریف زیادی از مدیریت دانش مطرح شده از جمله: مدیریت دانش خلق، تفسیر، اشاعه و استفاده، حفاظت و نگهداری و پالایش دانش را در بر می‌گیرد”. پیچیدگی این بحث ارتباط دانش با اطلاعات و فناوری اطلاعات نیست بلکه قرابت این مفهوم با مباحثی نظیر روانشناسی و تجارت دانش است (Demarest, M,2007) . مدیریت دانش فعالیتی است که تاکتیک‌ها و راهبردهای آن برای مدیریت سرمایه‌های انسان محور در نظر گرفته می‌شود. با نگاهی اجمالی به تعاریف مدیریت دانش می‌توان دریافت که مدیریت دانش با تئوری و عمل رابطه دارد (Demarest, M,2007) در اینجا این پرسش مطرح می‌گردد که علی رغم تعاریف متعدد، در واقع مدیریت دانش به چه مفهومی اشاره دارد؟ از طریق بررسی تعاریف گوناگون مدیریت دانش، می‌توان آن را به عنوان فرایند خلق، انتشار و بکارگیری دانش بمنظور دستیابی به اهداف سازمانی” تعریف نمود. در تعریفی دیگر، مدیریت دانش عبارتست از” فلسفه‌ای که شامل مجموعه‌ای از اصول، فرایندها، ساختارهای سازمانی و فن آوریهای بکار گرفته شده که افراد را بمنظور تسهیم و بکارگیری دانش شان جهت مواجهه با اهداف آنها یاری می‌رساند ” بیان می‌گردد (Gottschalk, 2006).

با کویتز مدیریت دانش را چنین تعریف می‌نماید: فرایندی که از آن طریق سازمان به ایجاد سرمایه حاصل از فکر و اندیشه اعضاء و دارایی مبتنی بر دانش می‌پردازد”. کلوپولوس و فراپائولو بیان می‌دارند که مدیریت دانش بر بکارگیری مجدد اعمال و تجارب گذشته از طریق تمرکز بر برنامه ریزی‌هایی بمنظور تغییر چشم‌اندازها تاکید می‌نماید.

مدیریت دانش دارای تعاریف متعددی بوده و به دلیل مفهوم چند بُعدی آن تعریف آن مشکل است       .(Lee & Choi, 2003) می‌توان گفت با توجه به نوع نگاه صاحب نظران این تعاریف از یکدیگر متمایز می‌گردند. بعضی از این تعاریف بر فرایندهای مدیریت دانش متمرکز هستند و برخی بر اهداف آن توجه دارند.

باک ( 2001 ): برنامه مدیریتی که مجموعه‌ای از فرآیندهای دانشی نظیر کسب، خلق و تسهیم دانش را در سازمان مدیریت می‌کند.

اسکریم ( 2003 ): مدیریت دانش عبارت است از مدیریت سیستماتیک و آشکار دانش که با فرایندهای خلق، جمع آوری، سازماندهی، اشاعه و کاربرد دانش پیوند دارد.

گاندری و همکاران (2010): مدیریت دانش، یک فرایند یکپارچه و سیستماتیک در سطح سازمان است که شامل فعالیت اکتساب، خلق، ذخیره، توزیع و بکارگیری دانش به وسیله افراد و گروهها برای رسیدن به اهداف سازمانی می‌باشد.


دانش شامل حقایق و باورها، مفاهیم و اندیشه‌ها، قضاوت‌ها و انتظارات، متدلوژی(روانشناسی) یا علم اصول و نحوه‌ی انجام فنون است (افرازه: 1384) .

 

مالهوترا تعریف خود از مدیریت دانش را این گونه ارائه می‌دهد :مدیریت دانش فرایندی است که به واسطه‌ی آن، سازمان‌ها در زمینه یادگیری (درونی کردن دانش)، کدگذاری دانش (بیرونی کردن دانش) و توزیع و انتقال دانش مهارتهایی را کسب می‌کنند Malhotra, Y2001)).

استیو هالس مدیریت دانش را فرایندی می‌داند که سازمان‌ها به واسطه‌ی آن توانایی تبدیل داده به اطلاعات و اطلاعات به دانش را پیدا کرده و همچنین قادر خواهند بود دانش کسب شده را به گونه‌ای مؤثر در تصمیم‌های خود به کار گیرند Hales, S. 2001)) .

کارل ویگ معتقد است که مدیریت دانش یعنی ایجاد فرایندهای لازم برای شناسایی و جذب داده، اطلاعات و دانش‌های مورد نیاز سازمان از محیط درونی و بیرونی و انتقال آنها به تصمیم‌ها و اقدامات سازمان و افراد Wiig, K. 2000)).

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خرید فالوور اینستاگرام , خرید ویو اینستاگرام , پنل اینستاگرام Bobbie فروشگاه قطعات الکترونیک هاگلر بهترین فروشگاه اینترنتی تجهیزات اندازه گیری فشار از جمله سنسور فشار ، ترانسمیتر فشار و ترانسدیوسر فشار در دست نوشته های بانوی انرژی مثبت Roger کسب و کار اینترنتی فرهنگی کتابخانه های عمومی ساری پایگاه اطلاع رسانی عرفات