برنامه ریزی:
کوششی که در جهت انتخاب بهترین برنامه برای رسیدن به هدفهای مشخص صورت می گیرد ، برنامه ریزی گویند ( شیعه ، 1369 ،85) .
برنامه ریزی عبارت است از ایجاد هماهنگی در یک حرکت جهت دار به منظور بهره گیری از تمامی امکانات موجود برای دست یابی به سطوح بالاتر توسعه اقتصادی ، اجتماعیی و فرهنگی با در نظر گرفتن تعادل اکولوژیکی . بنابراین هدایت به منظور افزایش بازدهی و کاهش خسارت در فضای زیستی از اهداف اصلی برنامه ریزی می باشد . (جهانی ، 1375 ، 47) .
-برنامه ریزی روستایی :
یک برنامه ریزی روستایی عملی است ثابت که به گونه ای آرمانی تنظیم شده است و جنبه های گوناگونی خواهد داشت و به نحوی مطلوب دارای توازن خواهد بود .(دیوید ا.ام.لی ، استاد جغرافیا)
برنامه ریزی روستایی تعیین یک طرح مشخص و یک الگوی صریح جهت توسعه و شکوفایی زندگی روستایی با پیش بینی و آینده نگری مسائل خاص اجتماعی و اقتصادی جهت توسعه است که نمی تواند بدون توجه به امکانات مادی و انسانی موجود در روستا صورت گیرد . (مولائی ، 1379 ، 44)
-توسعه روستایی :
در نگرش های نوین توسعه که بر توانمند سازی جامعه روستایی ومقوله ها مشارکت وتوسعه منابع انسانی تأکید می شود، توسعه روستایی را می توان فرایندی همه جانبه از تحولات رو به تکامل ساختارهای شکل دهنده زندگی روستایی نامید که منجر به ارتقاء سطح زندگی مادی و معنوی روستائیان با عنایت به مقوله پایداری میگردد(پژوهشکده مدیریت شهری و روستایی، 1390،ص11 ).
اهداف تحقیق
اهداف این تحیقیق شامل دو دسته اهداف اصلی و فرعی می گردد :
1-3-1-هدف اصلی
1-3-1-اهداف فرعی
1-4-سئوال های تحقیق
سئوال های این تحقیق با توجه به اهداف آن عبارتند از :
فرآیند اعتماد
دیتزو هارتوگ(2006)، در مقاله خود فرایند اعتماد را در سه مرحله بیان می کنند: اعتماد به عنوان یک عقیده، اعتماد به عنوان یک تصمیم و اعتماد به عنوان یک عمل.
مرحله اول: اعتماد به عنوان یک عقیده
اولین مرحله از اعتماد، مجموعه ای از عقیده ها و باورهای ذهنی و یکپارچه در باره شریک دیگر می باشد به طوری که فرد می تواند تصور کند که عمل شریک او نتایج مثبتی برای او به دنبال خواهد داشت.
مرحله دوم: اعتماد به عنوان یک تصمیم
دومین مرحله، تصمیم به اعتماد کردن به دیگری می باشد. این مرحله ای است که باور به قابلیت اعتماد دیگری به خوبی آشکار می گردد. در شرایط واقعی اعتماد دو انتظار وجود دارد، یکی انتظار وجود رفتار قابل اعتماد و دیگری تمایل به عمل کردن بر مبنای آن گیلسپی دو دسته بندی رادر این باره بیان کرده است:
مرحله سوم: اعتماد به عنوان یک عمل
در مرحله سوم نیز اعتماد به عنوان یک عمل بروز می کند یعنی فرد قصد به انجام اعمالی می کند که بر اساس اعتماد شکل گرفته است(دیتز[1] و همکاران، 2006).
شکل زیر چارچوب چند بعدی و یکپارچه ای برای توجه به فرآیند اعتماد درون سازمانی را نشان می دهد.
[1] Dietz
اهداف تحقیق حاضر به شرح زیر می باشد:
1- بررسی رابطه بین اعتماد به همکاران و تبادل رهبر- عضو
2- بررسی رابطه بین تبادل رهبر- عضو و رضایت شغلی
3- بررسی رابطه بین اعتماد و رضایت شغلی
4- سنجش سطح رضایت شغلی کارکنان
5- سنجش سطح اعتماد بین همکاران
6- سنجش سطح کیفی رابطه کارمند و سرپرست
نظریه های ناهمسازی شناختی[1]
آیا می توان فرض کرد که اگر ما از نگرش فرد نسبت به یک چیز یا یک موضوع اگاه باشیم(با توجه به ثبات رویه در رفتار) می توانیم رفتار او را پیش بینی کنیم؟ اگر فلان کس چنین بپندارد که سطح حقوقی که یک شرکت به کارکنانش می دهد پایین است اگر آن شرکت حقوق وی را به میزان زیادی افزایش دهد آیا رفتار وی عوض خواهد شد، یعنی او را وادار خواهد کرد که کوشش بیشتری نماید؟ پاسخ چنین پرسشی بسی پیچیده تر از آن است که بتوان به یک کلمه بلی یا نه اکتفا کرد.
لئون فسیتگر نظریه ی ناهمسانی شناختی را ارائه کرد در این نظریه سعی می شود تا رابطه بین نگرش و رفتار تعیین و توجیه گردد. ناهمسانی یعنی نداشتن ثبات رویه در رفتار. ناهمسانی شناختی به هر نوع ناسازگاری اطلاق می شود که امکان دارد یک نفر بین دو یا چند نگرش خود داشته باشد. محقق چنین استدلال می کند که هر نوع ناهمسانی یا نداشتن ثبات رویه در رفتار ناخوشایند است و فرد همواره می کوشد تا این ناهمسازی را کاهش دهد. بنابراین، در هرکجا، امکان پذیر باشد افرادی می کوشند تا در رفتار خود دارای نوعی ثبات رویه باشند(فلاح مهنه و اسدیان، 1384).
2-4-3-6- نظریه برابری
احساسات و عکسل عملهای کارکنان را به سیستم پاداشی سازمان ربط می دهد. بر طبق این نظریه کارکنان علاقه دارند که دریافتهای خودشان را در برابر کارهایی که برای سازمان انجام داده اند. با دریافتها و فعالیتهایی که دیگر همکارانشان در سازمان انجام داده اند بر اساس عدالت و انصاف داوری کنند(لاتهام[2]، 2007).
2-4-3-7- نظریه گروه مرجع
این نظریه به جای در نظرگرفتن خواستها، علائق و نیازهای افراد، دیدگاهها و علایق گروه را مد نظر قرار می دهد .گروه مرجع دید و نگرش شخص را از دنیا و نیز از چگونگی ارزشیابی او از پدیده های گوناگون در محیط تعیین می کند. بنابراین نظریه میتوان پیش بینی کرد که اگر شغلی علایق، خواستها و شرایط گروه مرجع را برآورده سازد شخص از آن خوشحال شده، آن را دوست خواهد داشت و اگر چنین نکند، به آن علاقه ای ندارد(نجفی وهمکاران، 1389).
[1] Cognitive dissonance theory
[2] Latham
اهداف تحقیق حاضر به شرح زیر می باشد:
1- بررسی رابطه بین اعتماد به همکاران و تبادل رهبر- عضو
2- بررسی رابطه بین تبادل رهبر- عضو و رضایت شغلی
3- بررسی رابطه بین اعتماد و رضایت شغلی
4- سنجش سطح رضایت شغلی کارکنان
5- سنجش سطح اعتماد بین همکاران
6- سنجش سطح کیفی رابطه کارمند و سرپرست
مقدمه :
مطالعه انگیزش و رفتار جستجویی برای یافتن پاسخ به سئوالات پیچیده طبیعت انسان است . (بلانچارد ، 1388 ،23) انگیزش به این موضوع می پردازد که افراد کارها را به طرق و شیوه های خاصی انجام می دهند. عده ای وقت شناس، سخت کوش، با علاقه و پشت کار به کار و فعالیت می پردازند و عده ای برای وقت خود ارزش قائل نبوده و به حداقل کار و تلاش بسنده کرده و همواره سعی از گریز در محل کار دارند (محمدی، 1381، 24)
موضوع انگیزش در دریانوردی اهمیت زیادی دارد زیرا حرفه دریانوردی دارای شرایط ویژه و خاص است که سایر سازمانها با آنچنان شرایطی که در حوزه دریانوردی با آن مواجه هستند روبرو نمی شوند. انجام کار مداوم و مستمر بدون امکان ترک محیط کار پس از سپری کردن کار موظف روزانه ، پیوند محیطی مکان زندگی فردی با مکان کار که این همگرایی تا حدود 6 ماه (حداقل 3 ماه) ادامه می یابد
ـ وجود فاصله عاطفی با زندگی خانوادگی و محیطهای اجتماعی باز و عمومی ـ امکان رخداد عارضه های روانی ناشی از به هم ریختگی ساعات زندگی با ساعات کار ـ کار در شرایط سخت عملیاتی ـ کار در محیط های جغرافیایی متفاوت ـ کار در درجه حرارت متنوع و به شدت تغییر پذیر ـ کار در شرایط جوی نامساعد، کار در محیط با لرزش از آن جمله اند .
بررسی در این موضوع که چه عواملی باعث انگیزش افراد دریانورد می شوند و با پاسخ به این پرسش که چگونه می توان در کارکنان ایجاد انگیزه نمود و ثبات و ایستایی و ماندگاری آنان را در فضای شغلی بیش تر کرد حائز اهمیت است .
انگیزش فرایند نیروهای متعددی است که هم زمان بر فرد ـ محیط و بر فضای شغلی ـ حرفه ای وارد می شود و در چنین وضعیتی است که می توان اذعان کرد در بروز انگیزش ، عوامل داخلی فردی و بیرونی مختلفی دخالت دارند در این خصوص می توان به عوامل سازمانی (داخلی) عوامل اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی (بیرونی) و مهارت های فردی ـ شخصیت ـ خصایص رفتاری که فرد شاغل دارد (عوامل فردی اشاره کرد)
در این زمینه ها نظریه های متعددی مطرح شده است و باید اعتراف کرد که نظریه ی مشخصی در مورد این که چه عواملی باعث انگیزش افراد در محیط کار می شوند به صراحت و روشنی وجود ندارد .
این فصل به بررسی تئوری های انگیزشی و تحقیقاتی که در تئوری های انگیزش تلاش می کنند تا آن دسته از عواملی را که باعث تقویت نیازهای رفتاری می شوند نشان دهند این نیازها شامل کمبودهای فیزیکی روانی در حد قوی یا ضعیفی می باشند که موجب تحریک و بروز یک رفتار شده و در نهایت تحت تأثیر عوامل محیطی قرار می گیرند از این رو نیازهای انسان بر حسب زمان و مکان بسیار متنوع و دائم در حال تغییر است. (کریتنر ، 1384، 207)
اهداف تحقیق :
برای افزایش کارائی و اثربخشی در سازمان نیاز به تأمین شرایطی هستیم ، نیروی انسانی انگیخته شده برای انجام این کار مهمترین عامل می باشد . برای ایجاد انگیزه و افزایش آن باید نیازهای آنان را شناخت و در جهت تأمین و ی نیازهای افراد در محیط کار اقدام کرد لذا هدف کلی این تحقیق شناسایی عوامل مؤثر بر انگیزه شغلی دریانوردان ایرانی شاغل بر کشتی های تجاری اقیانوس پیما و تعیین اولویت و اهمیت هر یک از عوامل مؤثر بر انگیزه شغلی دریانوردان ایرانی شاغل بر کشتی های تجاری اقیانوس پیما می باشد
1-8 سئوالات تحقیق :
با توجه به موضوع تحقیق ، سئوال های اصلی تحقیق به شرح ذیل می باشد .
1) عوامل مؤثر بر انگیزه شغلی دریانوردان ایرانی شاغل بر کشتی های اقیانوس پیما کدامند؟
2) ترتیب عوامل اثرگذار بر انگیزه شغلی دریانوردان ایرانی شاغل بر کشتیهای تجاری اقیانوس پیما چگونه می باشد؟
چهار نوع دانش مشخص شده است:
از سوی دیگر دانش را به دو نوع ضمنی و صریح تصور میکنند. دانش ضمنی معمولا در قلمرو دانش شخصی، شناختی و تجربی قرار میگیرد. در حالیکه دانش صریح بیشتر به دانشی اطلاق میگردد که جنبه عینیتر، عقلانیتر و فنیتر دارد (دادهها، خط مشیها، روشها، نرم افزارها، اسناد و …).
دانش صریح به طور معمول هم به خوبی قابل ثبت و هم قابل دسترسی است. پولانی در تمایز گذاری میان دو نوع دانش میگوید که بیان کردن دانش ضمنی با واژهها دشوار است. فن آوری اطلاعات به طور سنتی روی استفاده از دانش صریح متمرکز شده است. با این حال سازمانها اکنون دریافتهاند که برای انجام موثر کارهایشان نیازمند یکپارچه کردن هر دو نوع دانش هستند. از این رو در حال ایجاد روشهای حاضر به منظور تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح هستند که میتواند تدوین شود و بنابراین دیگران میتوانند آن را ثبت و ذخیره نمایند و اینست هدف مدیریت دانش، تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح و انتشار موثر آن، این مفهوم قدرتمند به ایجاد روشها، ابزارها و کاربردهای مدیریت دانش کمک کرده است (امانتی:1381).
داونپورت: دانش را مخلوطی از قاب تجربه، ارزشها، اطلاعات متنی و بینش متخصصان میداند که یک چارچوب برای ارزیابی و ترکیب تجربیات و اطلاعات جدید است.
دانش سرچشمه است و در ذهن افراد به کار میرود، در حالی که در سازمان میتوان آن را در روالها، پروسهها، شیوهها و هنجارها تعبیه شده است. سازمانها را به طور فعال قادر میسازد عملکرد، حل مسئله، تصمیمگیری، یادگیری و آموزش با یکپارچه سازی ایدهها، تجربه، بینش و شهود، و مهارت، به ایجاد ارزش برای کارکنان، سازمان، مشتریان خود، و سهامداران مورد بررسی قرار دهد.
دانش را میتوان به دو نوع عیان و نهان تقسیم کرد. خبرگان، موضوع خاص و همچنین مهارتهای شناختی که شامل الگوهای اندیشه و مفاهیم، اعتقادات، موسسه و مدلهای ذهنی، نگهداری دانش ضمنی است. دانش صریح منطقی است و شامل رویکردهای نظری، حل مشکل، راهنما، و پایگاه دادهها میباشد. مدیریت دانش نیز به عنوان یک اصل نظاممند، هدف گرا و استفاده از اقدامات لازم برای هدایت و کنترل داراییهای ملموس و غیرملموس دانش سازمان، با هدف استفاده از دانش موجود در داخل و خارج، سازمانها را به ایجاد دانش جدید، و تولید ارزش، نوآوری و بهبود آن قادر میسازد (Jafari et al, 2007) .
2 – 2 – 3 تعاریف
قبل از پرداختن به مفهوم مدیریت دانش ضرورت دارد که تعریفی از واژه «دانش» ارائه شود. طبق تعریف داون پورت و پراساک (1998): «دانش به معنای جریان پیچیدهای از تجربیات ساخت یافته، ارزشها، اطلاعات زمینهای و بینش کارشناسی است که چارچوبی را برای ارزشیابی و تلفیق تجارب و اطلاعات جدید فراهم میکند که از تفکر افراد نشات میگیرد». در سازمانها، دانش را نه تنها در اسناد و منابع بلکه در کارهای روزمره سازمانی، فرایندها، عملکرد و هنجارهای سازمان میتوان یافت. فرایند مدیریت دانش از 4 بخش اصلی تشکیل شده است. در مرحله اول باید دانش موجود در سطح سازمان و منابع آن (اعم از دانش صریح و ضمنی نزد افراد، بانکهای اطلاعاتی، مستندات و….) مورد شناسایی واقع شده و سپس اخذ و کسب و به صورت مناسبی ذخیره شود. برای اینکه دانش با ارزش شده و به هم افزایی و زایش مجدد دانش منجر شود، باید دانش موجود نزد افراد به اشتراک گذاشته شده و تسهیم شود. پس از طی این مراحل اکنون باید از دانش کسب شده در جهت اهداف عالیه سازمان استفاده کرد، زیرا در غیر این صورت تمامی تلاشهای انجام گرفته، بیسرانجام خواهد ماند. خلق دانش شامل ورود اطلاعات جدید به سیستم و حاصل به اشتراک گذاری و تسهیم دانش نزد افراد است. قبل از اینکه بتوان دانش را کنترل و مدیریت کرد، باید آن را ایجاد و در یک سازمان به کار برد. فرایند خلق دانش مستم تعامل، مشارکت و درگیری افراد با تکنولوژی اطلاعات است (ادب، 1386).
در مجموع تعریف واحدی از مدیریت دانش بین صاحبنظران وجود ندارد. در زیر به یکی از این تعاریف اشاره میشود:
بیان مفهوم هر موضوعی در روشن شدن دامنه و عمق آن موضوع میتواند مفید و موثر باشد. در برخی از موارد بیان مفهوم بسیار دشوار است. به ویژه در مباحث مربوط به حوزه مدیریت، به دلیل ماهیت و طبیعت رشته بیان برخی مفاهیم از پیچیدگی خاصی برخوردار است. بر این اساس تعاریف زیادی از مدیریت دانش مطرح شده از جمله: مدیریت دانش خلق، تفسیر، اشاعه و استفاده، حفاظت و نگهداری و پالایش دانش را در بر میگیرد”. پیچیدگی این بحث ارتباط دانش با اطلاعات و فناوری اطلاعات نیست بلکه قرابت این مفهوم با مباحثی نظیر روانشناسی و تجارت دانش است (Demarest, M,2007) . مدیریت دانش فعالیتی است که تاکتیکها و راهبردهای آن برای مدیریت سرمایههای انسان محور در نظر گرفته میشود. با نگاهی اجمالی به تعاریف مدیریت دانش میتوان دریافت که مدیریت دانش با تئوری و عمل رابطه دارد (Demarest, M,2007) در اینجا این پرسش مطرح میگردد که علی رغم تعاریف متعدد، در واقع مدیریت دانش به چه مفهومی اشاره دارد؟ از طریق بررسی تعاریف گوناگون مدیریت دانش، میتوان آن را به عنوان فرایند خلق، انتشار و بکارگیری دانش بمنظور دستیابی به اهداف سازمانی” تعریف نمود. در تعریفی دیگر، مدیریت دانش عبارتست از” فلسفهای که شامل مجموعهای از اصول، فرایندها، ساختارهای سازمانی و فن آوریهای بکار گرفته شده که افراد را بمنظور تسهیم و بکارگیری دانش شان جهت مواجهه با اهداف آنها یاری میرساند ” بیان میگردد (Gottschalk, 2006).
با کویتز مدیریت دانش را چنین تعریف مینماید: فرایندی که از آن طریق سازمان به ایجاد سرمایه حاصل از فکر و اندیشه اعضاء و دارایی مبتنی بر دانش میپردازد”. کلوپولوس و فراپائولو بیان میدارند که مدیریت دانش بر بکارگیری مجدد اعمال و تجارب گذشته از طریق تمرکز بر برنامه ریزیهایی بمنظور تغییر چشماندازها تاکید مینماید.
مدیریت دانش دارای تعاریف متعددی بوده و به دلیل مفهوم چند بُعدی آن تعریف آن مشکل است .(Lee & Choi, 2003) میتوان گفت با توجه به نوع نگاه صاحب نظران این تعاریف از یکدیگر متمایز میگردند. بعضی از این تعاریف بر فرایندهای مدیریت دانش متمرکز هستند و برخی بر اهداف آن توجه دارند.
باک ( 2001 ): برنامه مدیریتی که مجموعهای از فرآیندهای دانشی نظیر کسب، خلق و تسهیم دانش را در سازمان مدیریت میکند.
اسکریم ( 2003 ): مدیریت دانش عبارت است از مدیریت سیستماتیک و آشکار دانش که با فرایندهای خلق، جمع آوری، سازماندهی، اشاعه و کاربرد دانش پیوند دارد.
گاندری و همکاران (2010): مدیریت دانش، یک فرایند یکپارچه و سیستماتیک در سطح سازمان است که شامل فعالیت اکتساب، خلق، ذخیره، توزیع و بکارگیری دانش به وسیله افراد و گروهها برای رسیدن به اهداف سازمانی میباشد.
دانش شامل حقایق و باورها، مفاهیم و اندیشهها، قضاوتها و انتظارات، متدلوژی(روانشناسی) یا علم اصول و نحوهی انجام فنون است (افرازه: 1384) .
مالهوترا تعریف خود از مدیریت دانش را این گونه ارائه میدهد :مدیریت دانش فرایندی است که به واسطهی آن، سازمانها در زمینه یادگیری (درونی کردن دانش)، کدگذاری دانش (بیرونی کردن دانش) و توزیع و انتقال دانش مهارتهایی را کسب میکنند Malhotra, Y2001)).
استیو هالس مدیریت دانش را فرایندی میداند که سازمانها به واسطهی آن توانایی تبدیل داده به اطلاعات و اطلاعات به دانش را پیدا کرده و همچنین قادر خواهند بود دانش کسب شده را به گونهای مؤثر در تصمیمهای خود به کار گیرند Hales, S. 2001)) .
کارل ویگ معتقد است که مدیریت دانش یعنی ایجاد فرایندهای لازم برای شناسایی و جذب داده، اطلاعات و دانشهای مورد نیاز سازمان از محیط درونی و بیرونی و انتقال آنها به تصمیمها و اقدامات سازمان و افراد Wiig, K. 2000)).
مهم ترین روش های گردآوری اطلاعات در این تحقیق بدین شرح می باشد:
مطالعات کتابخانه ای : در این روش که در تمامی تحقیقات علمی مورد استفاده قرار می گیرد جهت گردآوری اطلاعات در زمینه نظری و ادبیات تحقیق از منابع کتابخانه ای، مقالات، کتاب های مورد نیاز و نیز از شبکه های جهانی اطلاعات[1] استفاده شده است.
تحقیقات میدانی : در روش میدانی محقق جهت گردآوری اطلاعات ناگزیر است به محیط بیرون برود و با انسان ها، سازمان ها و موسسات ارتباط برقرار کند. او باید ابزار سنجش یا ظروف اطلاعاتی خود را به بیرون ببرد و با پرسشگری، مصاحبه و مشاهده و تصویربرداری آن ها را تکمیل نماید و سپس برای استخراج، طبقه بندی و تجزیه و تحلیل به محل کار خود برگردد(حافظ نیا، 1388). در مورد انتخاب نوع ابزار گرد آوری اطلاعات در این پژوهش با توجه به موضوع پژوهش و اهداف کاربردی آن از پرسشنامه استفاده گردیده است . پرسشنامه نهایی تحقیق که در قسمت پیوست موجود می باشد ، شامل دو دسته کلی سوالات می باشند:
سوالات عمومی : در سوالات عمومی سعی شده است که اطلاعات کلی و جمعیت شناختی در رابطه با پاسخ دهندگان جمع آوری گردد.
سوالات تخصصی : این بخش از پرسشنامه شامل 16 حیطه[2] است که هر کدام شامل چندین گویه [3](پرسش) می باشند.
در پرسشنامه تحقیق حاضر از 5 سوال در خصوص خاصیت دموگرافیکی یا جمعیت شناختی پاسخگویان استفاده شده است و برای سنجش متغیرهای وابسته و مستقل از سوالهای به شرح زیر استفاده گردیده است قابل توجه است که در این تحقیق از پرسشنامه استاندارد، جهت سنجش موضوع مورد بررسی استفاده شده است. پرسشنامه تحقیق دارای سه بخش اصلی بود.
بخش اول: شامل 5 سوال در مورد ویژگیهای عینی پاسخگویان استفاده گردیده است( سن، جنس، سطح تحصیلات، سابقه کار و شعبه محل خدمت) .
بخش دوم: شامل یک سوال مستقیم در مورد پذیرش یا عدم پذیرش CRM و 18 سوال جهت بررسی غیرمستقیم میزان پذیرش اصول مدیریت ارتباط با مشتری یا همان CRM
سوال 1تا 58 برای سنجش و اندازه گیری متغیرهای مستقل استفاده گردیده است.
بخش سوم: 11 سوال برای اندازه گیری متغیرهای وابسته بکار گرفته شد.
[1] Internet
[2] Domain
[3] Item
عامل خصوصیت برند، مصرفکننده را قادر میسازد تا خود و یا ابعاد خاصی از خود را اظهار نماید. این مهم به عنوان یک عامل نمادین عمل کرده و به مصرف کنندگان کمک مینماید تا خود را با دیگران یکی دانسته یا اینکه متفاوت بشمارد (کلر[1]،1993). این مهم همچنین ارزشهای برند را ارایه نموده و تصویری از یک کاربر نوعی برند ایجاد میکند که میتواند تصویر ایده آل از مصرفکننده باشد. اطلاعات این برند میتواند در واقع استفاده از یک برنده داده شده به عنوان وسیلهای خودبیانگر توسط مصرفکنندگانی را ارایه کند که جایگاهی مشابه را تشویق کرده و میخواهند یک خود آرمانی را ارایه نمایند (بیان[2]، 2011). تحقیق پیشین اظهار میدارد که خصوصیات برند مطلوب بازیگر اصلی استفاده و اولویت مصرف کننده می باشد. به طوریکه مصرف کنندگان بیشتر با آنها با یک گروه مطلوب یا یا یک خویشتن شناسی ایده آل همراه میشوند. تحقیقات اندکی هم در این مورد وجود داشته است که آیا خصوصیات برند اصلی می تواند به محصولات تقلبی جعل شده منتقل شود یا اینکه چگونه و به چه صورت خصوصیات وسیع برند به محصولات تقلبی جعل شده منتقل میشود. به هرحال، همانطوریکه خصوصیات نمادین توسط نام برند و ذات محصولات تقلبی جعل شده خود تصرف میشوند تنها یک محصول نبوده بلکه مهمتر یک برند است. یک برند جعل شده که نام برند یک محصول برند شده اصلی را دارد، عقلانی است که فرض کنیمکه فرضیه برند موجود میتواند برای محصولات تقلبی جعل شده اعمال شود (فورلینگ و فوربس[3]، 2005).
پرستیژ برند میتواند نشان دهنده جایگاه نسبتاً بالای موقعیت محصول همراه با یک نام تجاری باشد (ترونف و همکاران[4]، 2009). چگونگی انجام منحصر به فرد که با نشانهای خاص یا کیفیت کلی و عملکرد محصول در ارتباط است معیاری کلیدی برای قضاوت در مورد پرستیژ یک برند میباشد(دوبوز وسزلر[5]، 2002). بعلاوه قیمت بالاتر و تأثیر گروههای مرجع بر مصرف نام های تجاری لوکس یا معتبراغلب به عنوان ویژگیهایی برای پرستیژ برند استفاده میشوند، دارای ارزش یکسان با آن نمیباشند (ویدمن[6]، 2009). استینکمپ و همکاران[7] (2003) میگویند که مصرفکنندگان تمایل به درک مصرف نامهای تجاری معتبر به عنوان نشانهای از وضعیت اجتماعی، ثروت یا قدرت دارند از اینرو نامهایتجاری معتبر بطور غیر مکرر خریداری شده و بطور محکمی با درک از خود فرد و تصویر اجتماعی او ارتباط دارد. با این وجود پرستیژ برند به صورتی یکسان بر همه افراد تأثیر گذار نیست به عبارت دیگر، مصرف نامهای تجاری معتبر ممکن است براساس قابلیتها متفاوت باشد (ویگنرون و جانسون[8]، 1999). شاید بتوان گفت که افراد خودآگاه و اجتماعی به اینکه در نظر افراد چگونه باشند توجه کرده اهمیت داده و احتمالاً به دنبال خرید نامهای تجاری معتبر میباشند. برعکس افرادی که گوشه گیر هستند بیشتر بر افکار و احساسات درونیشان متمرکز شده و لذا توجه چندانی به خرید نامهای تجاری معتبر ندارند. طبق نظر فروست[9] (2002) نامهای تجاری معتبر از نامهای تجاری غیر معتبر از جهاتی متفاوت بوده، به گونهای که ممکن است بر انگیزه خرید مصرفکنندگان تأثیرگذاشته و وضعیت اجتماعی و ابراز وجودشان را بهبود بخشد. درمقایسه با نامهای تجاری غیر معتبر، نامهای تجاری معتبر نه تنها مزایای زیادی برای مصرفکنندگان دارد بلکه با ایجاد مصرف آشکار، برای مصرفکننده، ایجاد ارزش کند. در این راستا بعضی از محققین پیشنهاد میکنند مصرف کنندگان ممکن است از نامهای تجاری جهانی بخاطر داشتن پرستیژ بیشترو به دلیل کمیابی نسبی و قیمت بالاتر آنها درمقایسه با نامهای تجاری منطقهای استفاده کنند. وقتی طبقه کالا دارای ارزش نمایشی اجتماعی بالایی است پرستیژ برند درک شده تأثیر بیشتری بر تمایل خرید دارد(وانگ و همکاران[10]، 2005).
[1] Keller
[2] Bian
6 Freling and Forbes
[4] Truonf et al
[5] Dubous & Czeller
[6] Wiedmann
[7] Steenkamp et al
[8] Vigneron & Johnson
[9] Frost
[10] Wong et al
از لحاظ قدمت گردشگری پدیدهای کهن است که بر پایه حرکت و جابهجایی انسان استوار و در عین حال سرشت آدمی نیز با سفر و آشنایی با زمینههای مختلف مکانهایی غیر از محل اقامت او عجین شده است. از نظر اهمیت اقتصادی نیز گردشگری در اقتصاد جهانی از اهمیت بالایی برخوردار است و یکی از منابع مهم درآمدهای ارزی هم برای جوامع پیشرفته و هم برای کشورهای در حال توسعه است و امروزه مساله انگیزهها در توریسم، انتخاب مسافرت از جمله مسائلی است که ذهن محققان حوزه توریسم و گردشگری را به خود مشغول کردهاست آنها را به تلاش وا داشته است تا هر روز بیش از پیش درباره انگیزهها و رویاهایی که مسافران را وا میدارد تا وقت و پول خود را در این راه هزینه نمایند و به کنکاش بپردازند (جاروندی و همکاران، 1388: 124).
بنابراین با این شناخت، مدیریت مقاصد گردشگری خواهند توانست بازار هدف خود را به گونهای مناسب در جهت پاسخگویی به نیازهای بازار هدف تجهیز کنند.این تنها راه واقعی موفقیت در جلب رضایت گردشگران و توسعه گردشگری در مقصد است، زیرا تامین انتظارات گردشگران یا عمل کردن فراتر از این انتظارات به معرفی مقصد یا جلوهای مناسب نزد گردشگران میانجامد و آنها نه فقط تکرار سفر به این مقصد را در برنامه قرار خواهند داد بلکه عاملی موثر در تبلیغ برای مقصد ومورد نظر خواهد بود.
با در نظر گرفتن آنچه که گفته شد فواید گونه شناسی گردشگری را میتوان به طور مختصر و مفید در چند مورد ذکر کرد:
- امکان پذیری پیش بینی و شناخت جریانها و روندهای گردشگری؛
- سمت و سو دهی به بازارهای هدف گردشگری به ویژه برای آژانسهای مسافرتی؛
- شناخت ظرفیت موجود در کشور از نظر انواع گردشگری؛
- شیوهای برای سادهسازی در درک رفتار گردشگران برای دستاندرکاران صنعت گردشگری؛
- تسهیل امکان برنامهریزی، بازاریابی، تامین خدمات و تاسیسات زیربنایی مورد نیاز متناسب با
در این تحقیق تلاش میشود تا باشناسایی انگیزههای گردشگران شهرستان قصرشیرین و تاثیر عوامل زمینهای و اجتماعی بر انتخاب گونههای گردشگری به راهبردهای توسعه متناسب با نیاز گردشگری این شهرستان دست یافت.
- شناخت تاثیر عوامل موثر بر انتخاب نوع گونههای گردشگری آنها
- شناخت تاثیر جنس گردشگران بر نوع انتخاب گونههای گردشگری آنها
- تبیین تاثیر سن گردشگران بر نوع انتخاب گونههای گردشگری آنها
- آگاهی از تاثیر سواد گردشگران بر نوع انتخاب گونههای گردشگری آنها
- شناخت تاثیر قومیت گردشگران بر نوع انتخاب گونههای گردشگری آنها
- تبیین تاثیر چشم و هم چشمی (مقایسه اجتماعی) گردشگران بر نوع انتخاب گونههای گردشگری آنها
- شناخت تاثیر رسانهها بر نوع انتخاب گونههای گردشگری آنها
درباره این سایت